«نجات آب» ــ ۳۴ | گسترش گیاهان کم‌آب‌بر مانند زعفران، تریکاله، کینوا

«نجات آب» ــ 34

خبرگزاری تسنیم؛ گروه اقتصادی – در دهه‌های اخیر، کره زمین با فشار فزاینده‌ای از سوی تقاضای روزافزون برای آب روبه‌رو شده است. جمعیت جهان به سرعت در حال رشد است، شهرنشینی گسترش یافته و الگوهای مصرفی تغییر کرده‌اند؛ همه این عوامل، تقاضا برای آب شیرین را به سطحی بی‌سابقه رسانده‌اند. در عین‌حال، منابع آب شیرین طبیعی—از جمله رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و آبخوان‌ها—در بسیاری از نقاط جهان در حال کاهش یا تخریب هستند. این وضعیت، مسئله‌ای جهانی و فوری را رقم زده که نیازمند بازنگری عمیق در نحوه تولید و مصرف آب است.

کشاورزی، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب در سطح جهان، حدود ۷۰ درصد از مصرف آب شیرین را به خود اختصاص می‌دهد. در بسیاری از کشورهای خشک و نیمه‌خشک، این رقم حتی به بیش از ۹۰ درصد می‌رسد. از این رو، هرگونه استراتژی معقول برای افزایش بهره‌وری آب، باید ابتدا در بخش کشاورزی ریشه دواند. در این میان، تغییر الگوی کشت از گیاهان پرآب‌بر به گونه‌هایی که با کمترین میزان آب بتوانند محصولی با ارزش اقتصادی و تغذیه‌ای قابل توجه تولید کنند، یکی از راهکارهای کلیدی محسوب می‌شود.

در ادامه، به گیاهانی مانند زعفران، تریکاله و کینوا خواهیم پرداخت—گونه‌هایی که در شرایط خشک و کم‌آب رشد می‌کنند، و از نظر اقتصادی و تغذیه‌ای نیز بسیار ارزشمند هستند. این گیاهان نمادی از هوشمندی زیستی در مواجهه با کم‌آبی هستند و می‌توانند نقشی محوری در بازتعریف رابطه بین آب و کشاورزی ایفا کنند. با این حال، پذیرش گسترده آن‌ها نیازمند درک عمیق‌تری از ابعاد مختلف این تحول است.

بیشتر بخوانید





ضرورت و اهمیت

این گیاهان—از جمله زعفران، تریکاله و کینوا—در شرایط خشک و نیمه‌خشک رشد می‌کنند، و بازدهی آبی (Water Productivity) بالایی دارند؛ یعنی در واحد حجم آب مصرفی، ارزش اقتصادی یا تغذیه‌ای بیشتری تولید می‌کنند.

زعفران، به‌عنوان یکی از گران‌ترین ادویه‌های جهان، تنها به ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلی‌متر بارش سالانه نیاز دارد و در بسیاری از مناطق خشک ایران، افغانستان و بخش‌هایی از مدیترانه به‌خوبی کشت می‌شود. تریکاله، یک گیاه علوفه‌ای هیبریدی از گندم و چاودار، مقاومت بالایی در برابر خشکی و سرما دارد و در مقایسه با گندم معمولی، مصرف آب کمتری دارد. کینوا نیز، با منشأ آند، توانسته است در شرایط شوری و خشکی بالا، عملکرد قابل قبولی از خود نشان دهد و به‌عنوان یک غذای سوپرفود جهانی معرفی شود.

اهمیت این گیاهان تنها در کم‌آب‌بر بودن آن‌ها خلاصه نمی‌شود. آن‌ها می‌توانند به‌عنوان اهرمی برای ایجاد تحول در سیستم‌های کشاورزی عمل کنند—سیستم‌هایی که سال‌هاست بر پایه محصولات پرآب‌بر مانند برنج، نیشکر و ذرت بنا شده‌اند. چنین تحولی، به کاهش فشار بر منابع آب کمک می‌کند، و می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد امنیت غذایی پایدار در مناطق مستعد خشکسالی باشد.

در این راستا، سیاست‌گذاران، کشاورزان و سرمایه‌گذاران باید این گیاهان را به‌عنوان بخشی از یک چشم‌انداز بلندمدت برای کشاورزی هوشمند با آب ببینند. این دیدگاه، از یک سو نیازمند سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه است و از سوی دیگر، مستلزم ایجاد انگیزه‌های اقتصادی و نهادی برای ترویج آن‌ها در سطح وسیع است.

چالش‌های فعلی

با وجود مزایای آشکار گیاهان کم‌آب‌بر، گسترش آن‌ها با موانع متعددی روبه‌رو است که اغلب فراتر از مسائل فنی هستند. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، مقاومت در برابر تغییر در بین کشاورزان است. بسیاری از کشاورزان سال‌هاست با محصولات سنتی کار کرده‌اند و با بازارهای ثابت، دانش فنی و زیرساخت‌های مرتبط با آن‌ها آشنا هستند. تغییر به محصولی جدید مانند کینوا یا تریکاله، نیازمند یادگیری مجدد، ریسک مالی و عدم اطمینان درباره بازار فروش است.

چالش دوم، محدودیت‌های بازاری است. برخلاف برنج یا گندم که بازارهای جهانی و داخلی پایداری دارند، گیاهانی مانند زعفران یا کینوا بازارهای پایداری ندارند. این امر باعث می‌شود که کشاورزان در مورد تقاضای پایدار برای محصولات خود دچار تردید شوند. هرچند تقاضا برای کینوا در دهه گذشته به‌شدت افزایش یافته، اما نوسانات قیمت و رقابت جهانی می‌تواند سودآوری را تحت تأثیر قرار دهد.

از سوی دیگر، زیرساخت‌های پردازش و توزیع برای این گیاهان در بسیاری از کشورها هنوز توسعه نیافته‌اند. برای مثال، زعفران نیازمند دست‌اندرکاران متخصص برای برداشت و خشک‌کردن است، و کینوا قبل از مصرف نیاز به شست‌وشوی دقیق برای حذف ساپونین دارد؛ فرآیندی که در بسیاری از مناطق روستایی امکان‌پذیر نیست.

درعین‌حال، سیاست‌های دولتی نیز گاهی موانعی ایجاد می‌کنند. حمایت‌های یارانه‌ای برای آب یا بذر محصولات سنتی، انگیزه کشاورزان برای تغییر را کاهش می‌دهد. بدون بازنگری در این سیاست‌ها، گسترش گیاهان کم‌آب‌بر به‌سرعت اتفاق نخواهد افتاد.

اثر در رفع چالش‌ها

گسترش گیاهان کم‌آب‌بر مانند زعفران، تریکاله و کینوا، می‌تواند به‌عنوان یک راهکار چندبعدی برای حل چالش‌های پیچیده‌ای عمل کند که در بخش قبلی به آن‌ها اشاره شد. این گیاهان، با ایجاد ارزش افزوده بالا در واحد آب مصرفی، می‌توانند انگیزه اقتصادی قوی‌تری برای کشاورزان فراهم کنند. به‌عنوان مثال، در مناطقی از ایران که آب شدیداً محدود است، کشاورزانی که از کشت گندم به زعفران روی آورده‌اند، درآمد خود را تا ۱۰ برابر افزایش داده‌اند، درحالی‌که مصرف آب آن‌ها به‌طور متوسط ۷۰ درصد کاهش یافته است.

در مورد کینوا، تجربه کشورهایی مانند بولیوی و پرو نشان می‌دهد که با ایجاد زنجیره‌های ارزش محلی—از جمله واحدهای پردازش، برندهای محلی و بازارهای صادراتی—می‌توان به‌گونه‌ای‌که کشاورزان از پایداری درآمدی برخوردار باشند، اقدام کرد. این مدل می‌تواند در کشورهای دیگر نیز تطبیق داده شود، به‌شرط آنکه سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های پس از برداشت صورت گیرد.

تریکاله نیز، با ترکیبی از مقاومت به خشکی و ارزش علوفه‌ای بالا، می‌تواند به‌عنوان پلی بین کشاورزی و دامداری عمل کند. در مناطقی که همزمان با کم‌آبی، مشکلات تغذیه دام نیز وجود دارد، تریکاله می‌تواند هر دو چالش را همزمان مدیریت کند.

بنابراین، این گیاهان می‌توانند به‌عنوان بخشی از یک سیستم کشاورزی تطبیقی (adaptive agriculture) عمل کنند؛ سیستمی که با تغییرات آب‌وهوایی سازگار است، و به‌طور فعال از آن به نفع خود استفاده می‌کند.

روش انجام راهکار

برای گسترش موفقیت‌آمیز گیاهان کم‌آب‌بر، نیاز به یک رویکرد سیستماتیک و چندسطحی است که هم کشاورزان را درگیر کند و هم سیاست‌گذاران و بخش خصوصی را به همکاری دعوت نماید. اولین گام، ایجاد مزارع نمایشی (demonstration farms) است. این مزارع، با نمایش عملی مزایای اقتصادی و آبی گیاهان جدید، می‌توانند شک و تردید کشاورزان را کاهش دهند و اعتماد اولیه را بسازند.

گام دوم، آموزش و ظرفیت‌سازی است. کشاورزان نیاز دارند تا با روش‌های کشت، برداشت و پس‌ازبرداشت این گیاهان آشنا شوند. برای مثال، برداشت زعفران یک فرآیند ظریف و زمان‌بر است که نیازمند دانش خاصی است. همچنین، کینوا برای جلوگیری از تلخی، باید به‌درستی پردازش شود. دوره‌های آموزشی عملی، کارگاه‌های میدانی و حمایت فنی مداوم می‌توانند این شکاف دانشی را پر کنند.

سومین مؤلفه، توسعه زنجیره ارزش است. بدون بازار پایدار، هیچ کشاورزی نمی‌تواند به‌طور بلندمدت به کشت یک محصول جدید ادامه دهد. این نیازمند همکاری بین بخش خصوصی (برای پردازش و بازاریابی)، دولت (برای تسهیل صادرات و استانداردسازی) و سازمان‌های غیردولتی (برای ایجاد شبکه‌های بازاریابی اجتماعی) است.

در نهایت، سیاست‌های حمایتی باید بازطراحی شوند. به‌جای یارانه‌های عمومی برای آب یا بذر، می‌توان از مدل‌های پرداخت بر اساس عملکرد آبی (water productivity-based incentives) استفاده کرد که مستقیماً کشاورزانی را پاداش می‌دهد که بیشترین ارزش را در واحد آب ایجاد می‌کنند.

 تأثیرات اقتصادی

تأثیرات اقتصادی گسترش گیاهان کم‌آب‌بر، از سطح خرد (کشاورز) تا سطح کلان (اقتصاد ملی) قابل‌توجه است. در سطح خرد، این گیاهان معمولاً سودآوری بالاتری نسبت به محصولات سنتی دارند. برای مثال، در افغانستان، کشاورزان زعفران‌کار درآمدی معادل ۵ تا ۸ برابر بیشتر از کشت گندم دارند، درحالی‌که مصرف آب آن‌ها کمتر از یک‌سوم است.

در سطح میانی، ایجاد زنجیره‌های ارزش برای این گیاهان، فرصت‌های شغلی جدیدی در بخش‌های پردازش، بسته‌بندی، بازاریابی و صادرات ایجاد می‌کند. به‌ویژه در مورد زعفران و کینوا، که هر دو محصولاتی با ارزش افزوده بالا هستند، این فرصت‌ها می‌توانند به‌طور چشمگیری اقتصاد منطقه‌ای را تقویت کنند.

در سطح کلان، کاهش وابستگی به محصولات پرآب‌بر می‌تواند فشار بر بودجه آبی کشور را کاهش دهد. بسیاری از کشورهای خشک، سالانه میلیاردها دلار برای انتقال آب، حفر چاه و نگهداری سیستم‌های آبیاری هزینه می‌کنند. با کاهش تقاضای آب در کشاورزی، این منابع می‌توانند به بخش‌های دیگری مانند بهداشت، آموزش یا انرژی اختصاص یابند.

همچنین، صادرات محصولاتی مانند زعفران و کینوا می‌تواند منبعی پایدار از ارز خارجی باشد. ایران، به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده زعفران جهان، سالانه صدها میلیون دلار از این طریق درآمد کسب می‌کند. این درآمد، نه تنها برای کشاورزان مفید است، بلکه برای تراز تجاری کشور نیز حائز اهمیت است.

درعین‌حال، باید توجه داشت که این مزایا تنها در صورتی تحقق می‌یابند که گسترش این گیاهان همراه با برنامه‌ریزی هوشمند، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و حمایت سیاستی باشد.

تأثیرات زیست‌محیطی و اکولوژیک

در حالی که بحث‌های اقتصادی و فنی درباره گیاهان کم‌آب‌بر ضروری هستند، نباید از بعد زیست‌محیطی آن‌ها غافل شد. گسترش گیاهانی مانند زعفران، تریکاله و کینوا می‌تواند پیامدهای مثبت گسترده‌ای برای سلامت اکوسیستم‌های کشاورزی داشته باشد. این گیاهان، به‌ویژه زمانی که در چرخه‌های کشت تناوبی قرار می‌گیرند، می‌توانند به بهبود ساختار خاک، افزایش تنوع زیستی و کاهش فرسایش کمک کنند.

زعفران، به‌عنوان یک گیاه چندساله، پوشش گیاهی پایداری را در طول سال فراهم می‌کند که از فرسایش بادی و آبی جلوگیری می‌کند. ریشه‌های عمیق آن همچنین به نفوذپذیری خاک کمک کرده و احتمال رواناب سطحی را کاهش می‌دهد. در بسیاری از مناطق خشک ایران، کشت زعفران جایگزین مناسبی برای کشت یک‌ساله‌های پرآب‌بر شده است که قبلاً باعث تخریب خاک می‌شدند.

تریکاله نیز، با ریشه‌های گسترده و مقاومت بالا در برابر خشکی، می‌تواند به‌عنوان یک گیاه پوششی در سیستم‌های کشاورزی حفاظتی (conservation agriculture) عمل کند.

کینوا، با توانایی رشد در خاک‌های شور و فقیر، می‌تواند زمین‌هایی را که قبلاً غیرقابل کشت بودند، مجدداً به چرخه تولید بازگرداند. این ویژگی، به‌ویژه در مناطقی که شوری خاک به دلیل آبیاری نامناسب افزایش یافته، بسیار ارزشمند است. همچنین، کینوا به‌دلیل مقاومت ذاتی در برابر آفات، نیاز کمتری به سموم شیمیایی دارد که این امر به کاهش آلودگی آب‌های زیرزمینی کمک می‌کند.

با این حال، باید با احتیاط عمل کرد. گسترش سریع و بدون برنامه‌ریزی اکولوژیکی هر گیاهی—حتی اگر بومی نباشد—می‌تواند به تعادل اکوسیستم آسیب بزند. بنابراین، ارزیابی‌های زیست‌محیطی پیش از گسترش گسترده این گیاهان ضروری است.

ابعاد اجتماعی و فرهنگی

هر تحول کشاورزی، فراتر از اعداد و ارقام اقتصادی و فنی، با بافت اجتماعی و فرهنگی جوامع روستایی در هم تنیده است. گسترش گیاهان کم‌آب‌بر مانند زعفران، تریکاله و کینوا نیز از این قاعده مستثنی نیست. در بسیاری از جوامع، کشت یک محصول جدید می‌تواند هویت فرهنگی، نقش‌های جنسیتی و ساختارهای اجتماعی را دگرگون کند—گاهی به‌نفع و گاهی به‌ضرر جامعه محلی.

زعفران، به‌عنوان مثال، در فرهنگ ایرانی ریشه‌های تاریخی و نمادین عمیقی دارد. برداشت آن—که عمدتاً توسط زنان انجام می‌شود—نه تنها درآمدزایی دارد، بلکه فضایی برای مشارکت اجتماعی و افزایش نقش زنان در اقتصاد خانوار فراهم می‌کند. در بسیاری از روستاهای خراسان، زنان زعفران‌کار به‌عنوان اعضای فعال در تعاونی‌های محلی شناخته می‌شوند.

در مقابل، کینوا که اصلاً از آمریکای جنوبی است، با چالش‌های فرهنگی همراه است. در کشورهایی مانند بولیوی، گران‌شدن کینوا به دلیل تقاضای جهانی، باعث شد که خود کشاورزان بومی دیگر نتوانند آن را مصرف کنند. این تجربه هشداری است که گسترش هر محصولی باید با حفظ دسترسی محلی به آن همراه باشد.

تریکاله نیز، به‌دلیل ماهیت علوفه‌ای‌اش، بیشتر در سیستم‌های کشاورزی-دامداری توأمان کاربرد دارد. این امر می‌تواند به تقویت پیوندهای اجتماعی بین کشاورزان و دامداران منجر شود و همکاری‌های جدیدی در سطح محلی ایجاد کند.

در نهایت، موفقیت گسترش این گیاهان به این بستگی دارد که آیا جامعه محلی آن‌ها را به‌عنوان بخشی از هویت خود می‌پذیرد یا نه. این پذیرش، تنها از طریق مشارکت فعال، گفت‌وگوی فرهنگی و احترام به دانش بومی ممکن است.

سیاست‌گذاری و حکمرانی آبی

بدون چارچوب‌های سیاستی مناسب، حتی بهترین راهکارهای فنی نیز نمی‌توانند به‌طور پایدار پیاده‌سازی شوند. گسترش گیاهان کم‌آب‌بر مستلزم بازنگری در سیاست‌های آبی، کشاورزی و زمین است. در بسیاری از کشورها، سیاست‌های فعلی—مانند یارانه‌های آب یا حمایت از قیمت محصولات سنتی—به‌طور ناخواسته کشاورزان را به سمت مصرف بیشتر آب سوق می‌دهند.

یکی از مؤثرترین ابزارهای سیاستی، بازنگری در ساختار قیمت‌گذاری آب است. قیمت‌گذاری هوشمند آب—که در آن مصرف‌کنندگان کارآمدتر پاداش دریافت می‌کنند—می‌تواند انگیزه قوی‌ای برای تغییر الگوی کشت ایجاد کند. برای مثال، در اسرائیل، سیستم «حقوق آب قابل معامله» به کشاورزان اجازه می‌دهد تا آب خود را به دیگران بفروشند اگر آن را برای کشت محصولات کم‌آب‌بر استفاده نکنند.

همچنین، برنامه‌های مشوق مالی—مانند یارانه‌های هدفمند برای بذر گیاهان کم‌آب‌بر یا وام‌های کم‌بهره برای ایجاد واحدهای پردازش—می‌تواند ریسک اولیه کشاورزان را کاهش دهد. این مشوق‌ها باید موقت باشند و به‌گونه‌ای طراحی شوند که به‌تدریج بازار را به خودکفایی برسانند.

از سوی دیگر، هماهنگی بین بخش‌های مختلف دولت—از وزارت کشاورزی تا وزارت منابع آب و محیط زیست—ضروری است. بدون این هماهنگی، سیاست‌ها ممکن است با یکدیگر در تضاد باشند و اثربخشی را کاهش دهند.

در نهایت، مشارکت ذی‌نفعان محلی—از جمله کشاورزان، شوراهای روستایی و سازمان‌های مردمی—در فرآیند سیاست‌گذاری، کلید موفقیت پایدار است. سیاست‌هایی که از پایین به بالا طراحی می‌شوند، احتمال پذیرش و اجرای موفق آن‌ها بسیار بیشتر است.

درس‌های جهانی و تطبیق‌پذیری محلی

تجربه کشورهای مختلف در گسترش گیاهان کم‌آب‌بر، درس‌های ارزشمندی برای سیاست‌گذاران و کشاورزان سراسر جهان دارد. در پرو و بولیوی، کینوا از یک غذای محلی بومی به یک محصول جهانی تبدیل شد—اما این موفقیت همراه با چالش‌هایی مانند نابرابری دسترسی و فشار بر منابع طبیعی بود.

در ایران، زعفران نشان داده است که یک گیاه بومی می‌تواند همزمان هم هویت فرهنگی را حفظ کند و هم به‌عنوان موتور اقتصادی منطقه‌ای عمل کند. این موفقیت، بیش از هر چیز، نتیجه ترکیب دانش سنتی و نوآوری‌های مدرن بوده است.

با این حال، هیچ مدلی به‌طور خودکار قابل انتقال نیست. هر منطقه با شرایط آب‌وهوایی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود روبه‌رو است. بنابراین، کلید موفقیت، «تطبیق‌پذیری هوشمند» ــ به معنای گرفتن الهام از تجربیات جهانی، و بازتولید آن‌ها در بافت محلی ــ است.

برای مثال، کشت کینوا در مناطق خشک ایران یا عراق ممکن است از نظر آب‌وهوایی امکان‌پذیر باشد، اما بدون ایجاد بازار محلی و آموزش پردازش، ممکن است شکست بخورد. به‌همین ترتیب، تریکاله ممکن است در آفریقای شمالی موفق باشد، اما تنها در صورتی که با سیستم‌های دامداری محلی هماهنگ شود.

نتیجه‌گیری و چشم‌انداز آینده

مسیر رو به رشد تقاضا برای آب، به‌ویژه در بخش کشاورزی، بدون تغییر بنیادین در نحوه تولید و مصرف، به بن‌بست خواهد انجامید. گیاهان کم‌آب‌بر مانند زعفران، تریکاله و کینوا، تنها یک گزینه فنی نیستند؛ بلکه نمادی از یک فلسفه جدید در رابطه با آب هستند.

آینده کشاورزی در مناطق خشک و نیمه‌خشک، به احتمال زیاد در دستان این گیاهان خواهد بود. اما این آینده، خودبه‌خود رقم نخواهد خورد. تحقق آن مستلزم همکاری همه‌جانبه بین کشاورزان، سیاست‌گذاران، محققان، بخش خصوصی و جوامع محلی است. نیاز به سرمایه‌گذاری در تحقیق، آموزش، زیرساخت و سیاست‌گذاری هوشمند امری اجتناب‌ناپذیر است.

در چشم‌اندازی بلندمدت، هدف نباید صرفاً جایگزینی یک محصول با دیگری باشد، بلکه باید ایجاد سیستم‌های کشاورزی تطبیقی و تاب‌آور باشد؛ سیستم‌هایی که بتوانند با کم‌آبی کنار بیایند، و از آن به نفع خود استفاده کنند. در این سیستم‌ها، گیاهان کم‌آب‌بر به‌عنوان بخشی از یک اکوسیستم کشاورزی هوشمند و پایدار عمل خواهند کرد.

—–

منابعی برای مطالعه بیشتر:

  1. FAO. (2023). The State of the World’s Land and Water Resources for Food and Agriculture.
  2.  UNESCO. (2021). Water for Agriculture: Irrigation Water Use Efficiency.
  3. Zwart, S. J., & Bastiaanssen, W. G. M. (2019). Review of measured crop water productivity values for irrigated wheat, rice, cotton and maize. Agricultural Water Management.
  4. Kafi, M., & Khorramdel, S. (2020). Saffron cultivation in arid and semi-arid regions. Springer.
  5. Dogan, R., et al. (2018). Triticale as a sustainable forage crop under water-limited conditions. Field Crops Research.
  6. Jacobsen, S. E., et al. (2019). Quinoa biodiversity and sustainability for food security in the Andes. Sustainability.
  7. Pannell, D. J., et al. (2020). Understanding and influencing farmer adoption of new practices. Agricultural Systems.
  8. Berti, M., et al. (2021). Market dynamics of quinoa: Global trends and local impacts. Global Environmental Change.
  9. Bazile, D., et al. (2016). The quinoa boom: Impacts on agro-biodiversity and food security. FAO.
  10. Karimi, M., et al. (2022). Economic and water productivity analysis of saffron vs. wheat in arid regions of Iran. Water Resources Management.
  11. Gandarillas, A., et al. (2020). Local value chains and quinoa commercialization in the Andes. Journal of Rural Studies.
  12. Lee, R., et al. (2021). Demonstration farms as catalysts for agricultural innovation. Agricultural Innovation Systems Review.
  13. FAO. (2022). Farmer Field Schools and capacity building for climate-resilient crops.
  14. World Bank. (2023). Agricultural Water Productivity and Rural Livelihoods in Afghanistan.
  15. ITC. (2022). Global Trade in Saffron: Market Trends and Opportunities.
  16. Montazeaud, G., et al. (2021). Agroecological performance of drought-tolerant crops in drylands. Agroecology and Sustainable Food Systems.
  17. Khorramdel, S., et al. (2020). Soil conservation benefits of saffron cultivation in arid zones. Land Degradation & Development.
  18. Todorovska, E., et al. (2019). Triticale in conservation agriculture systems. European Journal of Agronomy.
  19. Razzaghi, F., et al. (2022). Quinoa as a salt-tolerant crop for marginal lands. Frontiers in Plant Science.
  20. Ghorbani, R., et al. (2021). Gender roles in saffron production systems in Iran. Journal of Rural Studies.
  21. Chevarría-Lazo, M., et al. (2020). Quinoa commercialization and local food security in the Andes. Food Security.
  22.  Molle, F., et al. (2020). The political economy of water pricing reforms. Water Policy.
  23. Tal, A. (2021). Water policy in Israel: From scarcity to sustainability. Annual Review of Environment and Resources.
  24. Bazile, D., et al. (2020). Global quinoa value chain: Lessons from the Andes. Global Food Security.
  25. Fishman, R., & Tal, A. (2022). Drip irrigation and crop diversification in Israel. Agricultural Water Management.
  26. Rockström, J., et al. (2023). Water-smart agriculture for a resilient future. Nature Sustainability.
  27. FAO. (2024). Transforming agrifood systems for water efficiency and resilience.

 

انتهای پیام

لینک کوتاه خبر:

https://shakhes360.ir/?p=69419

هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار

© کلیه حقوق این سایت متعلق به شاخص 360  بوده و  استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: آبان مدیا